سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انصاف خواهی از برادران، از انصافْ به دور است . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :4
کل بازدید :20811
تعداد کل یاداشته ها : 26
103/2/17
3:35 ص

در زبان فارسی گاهی از فعلها و اسمهای موجود، فعلها و اسمهای جدیدی، با مفاهیم جدید می سازیم (مثلا : خندید) یک فعلی است که دارای معنی معینی است با اضافه کردن پسوند (افید) به آن فعل جدید (خندانید) را می سازیم که با معنی (خندید) تفاوت دارد.
می خندد --> می خنداند
خواهد خندید --> خواهد خندانید
بخند --> یخبندان
در زبان عربی نیز از فعلهای موجود و فصلهای دیگری با مفاهیم جدید می سازند و این عمل را به کمک فرمولها و وزنهای خاصی انجام می دهند و اسم هر کدام از این فرمولها ( باب ) می گذارند. مثلاً (ضََحِکَ) فعل ماضی به معنی (خندید) است اگر بر سر این فعل (أ) بیاوریم و حرکت حروف (ضَحِکَ) را تغییر بدهیم فعل جدید (اَضْحَکُ) ساخته می شود که معنی آن (خندانید) است. به عبارت دیگر برای ساخت (أَضْحَکَ) از وزن (أَفْعلَ) استفاده می کنیم. این (أَضْحَکَ) اولین صیغه ماضی است و بقیه صیغه های آن را می توانیم صرف کنیم. برای ساختن اولین صیغه مضارع این باب از وزن (یُفْعِلُ) استفاده می کنیم و مثلاً فعل مضارع (یُضْحِکُ) را می سازیم (یُضْحِکُ) اولین صیغه ی مضارع است و بقیه صیغه های آن را می توانیم صرف کنیم مانند : یُضْحِکُ ، یُِضحکمانَ ، یُضْحِکونَ
برای ساختن مصدر این باب از وزن (افعال) استفاده می کنیم و مثلاً مصدر (اضْحاک) را می سازیم . وزن اولین صیغه ماضی و اولین صیغه مضارع و مصدر این فعل را مجموعاً (باب افعال) می نامیم پس فرمول (باب افعال) به شکل زیر است.
اولین صیغه ی ماضی :أَفْعَلَ
اولین صیغه ی مضارع : ُفْعِل
ُ مصدر : افْعال
به فعل هایی که بدین ترتیب با افزودن یک یا چند حرف به ریشه فعل ساخته می شوند ثلاثی مزید می گویند. به عبارت دیگر ثلاثی مزید فعلی است که اولین صیغه ی ماضی آن علاوه بر سه حرف اصلی یک یا چند حرف زاید نیز دارند. مانند :
(أَضْحَکَ) غیر از سه حرف (ض ح ک ) که حروف اصلی هستند یک حرف دیگر هم دارد (اُ) که حرف زاید نامیده می شود.
اما ثلاثی مجرد فعلی است که اولین صیغه ماضی آن حرف زاید ندارد و فقط از سه حرف اصلی درست شده است : مانند : ضَحِکَ
 


  
  

اولین صیغه ماضی : فَعّلَ (علّمَ)
اولین صیغه مضارع : یُفَعّلُ (یُعلّم)ُ
مصدر : تفعیل (تعلیم)
 


  
  

تمرین اول :
1 – در آیات و عبارت های زیر اسم های مشتق به شکل متضاد به کار رفته، آنها را با ذکر نوع مشتق داخل بنویسید.

1. ( و ما ارْسَلْناک الاَ ……….بشراً و نذیراً )
بشیر:صفت مشبهه
نذیر:صفت مشبهه

2. (هو الذی خلَقَکُم فمنکم کافرٌ و منْکُم مؤمنٌ)
کافر:اسم فاعل
مومن:اسم فاعل

3. لَوْ عَلِمَ النّاقِصُ بنقصه لکانَ کاملاً
ناقص:اسم فاعل
کامل:اسم فاعل




1. (انّ النّفسَ لامارةٌ بالسوء ) همانا نفس فرمان دهنده به بدی است
2. لقَدَ خلقنا الانسانَ فی اَحْسَن تقویم ) انسان را به نیکوترین صورت آفریدیم
3 ( …. رحمةٌ الله و برکاتُهُ علیکم اهل البیت .« انّهُ حمید مجید » رحمت و برکت خدا بر شما اهل بیت باد، همانا او ستوده ی سرافراز است .
4 – و لله المشرقُ و الْمغربُ . و مشرق و مغرب از آن خداست

امارة --> اسم مبالغه-->بسیار امرکننده
احْسنْ -->اسم تفضیل--> نیکوترین
حمید -->صفت مشبهه--> ستوده
مجید -->صفت مشبهه--> سرافراز
المشرق -->اسم مکان--> مشرق(خاور)
مغرب -->اسم مکان--> مغرب (باختر)



3 – متن زیر را بخوانید و ترجمه کنید و نوع مشتق کلماتی را که زیر آنها خط کشیده شده، مشخص کنید.

قالَتِ الفراشةُ الصّغیرةُ للطبیعة : پروانه کوچک به طبیعت گفت
للوردة الحمراء رائحةً طیبة …… : گلسرخ بوی خوشی دارد………
للشّجرة الخضراء اوراق لطیفةًٌ ….. : درخت سبز برگ های لطیفی دارد………
للشّمسِ فی الصّباح طلعةُ جمیلة ...... : خورشید در صبح سیمای زیبایی دارد.....
بِلْبلِ صوتٌ عذْبٌ بدیع ........ : بلبل صدای دلنشین و عالی دارد
للنّهر میاهٌ صافیة و صوتٌ رنّان ......... : رود آب هایی زلال و صدای طنین اندازی دارد
فماذا نزَکْتِ ایّتها الطبیعة للفراشة ٍ ، أنْتبکَ الصّغیرة ؟ :
پس ای طبیعت به پروانه دختر کوچکت چه داده ای ؟
فقالت ایّها الطبیعةٌ ..... : پس مادرس طبیعت گفت :
«للفراشةُ الصّغیرة الحُسنْ و الجمال، ألا تَقْتغین بهذالنصیب؟!» : پروانه کوچک زیبایی و جمال دارد. آیا به این قسمت قانع نیستی

الصغیرة، لطیفة ، جمیلة ، بدیع ، صفت مشبهه، رنّان، اسم مبالغه



4 – عیّن الصحیح فی التحلیل الصرفی للکلمات التی تحتها خطُّ
در تجزیه کلماتی که با خط مشخص شده اند صحیح را معین کن

رزق اللهٌ ولداً صالحاً . خدا به او فرزند صالحی عطا کرد
رَزَقَ :
الف – فعل ماضی ، للغائبه، مزید ثلاثی
ب – فعل ماضٍ ، للغائب، مجرد ثلاثی
ج – فعل مضارع ، للمخاطب ، مزید ثلاثی

صالح :
الف – اسم ، مفرد ، مذکر ، مشتق (اسم مفعول)
ب – اسم ، مفرد ، مذکر ، مشتق ( اسم فاعل)
ج – اسم ، مثنی ، مؤنث ، مشتق (اسم مکان)


  
  

1. هر یک از کلمات را درست بشناسیم
2. موقعیت هر کلمه را در جمله تشخیص دهیم
3. مفهوم جمله را درست درک کنیم


  
  

بررسی ویژه گیهای فردی هر کلمه بدون در نظر گرفتن موقعیت آن در جمله در زبان فارسی تجزیه نام دارد و در عربی التحلیل الصرّفی
بررسی نقش هر کلمه با توجه به موقعیت آن در جمله در زبان فارسی ترکیب نام دارد و در عربی الاعراب سپس بنابراین باید برای هر کدام از اقسام کلمه در الاعراب و التحلیل الصرفی موارد زیر را باید تشخیص دهیم.
اسم : مفرد یا مثنی یا جمع ( عدد) – مذکر یا مؤنث جنس – مشتق یا جامد – و نقش اعراب آن در جمله (فاعل، مفعول ، مبتدا….)
فعل : ماضی یا مضارع یا امر، صیغه (غائب ، مخاطب، متکلم ) مجرد یا مزید …….نقش آن در جمله و اشاره به فاعل آن
حرف : نوع آن و ….

 


  
  
<      1   2   3   4   5      >